جنگ نرم سایبری سرباز ان مهدی موعود(عج)

جنگ نرم سایبری سرباز ان مهدی موعود(عج)

جنگ نرم سایبری سربازان مهدی موعود(عج)
جنگ نرم سایبری سرباز ان مهدی موعود(عج)

جنگ نرم سایبری سرباز ان مهدی موعود(عج)

جنگ نرم سایبری سربازان مهدی موعود(عج)

چگونه با کوچک‌ترها گپ سیاسی بزنیم؟



familyحق نشر عکسGETTY IMAGES

زمان به شتاب می‌گذرد. کودکان امروز دوازده الی پانزده سال دیگر پیشگامان تغییرات سیاسی اجتماعی خواهند بود. اگر دوست داریم در آن هنگام تحقیر، نزاع و خشونت جایش را به نقد، گفتگو و تفاهم بدهد، باید از هم اکنون به فکر پرورش شهروندان جوان آینده باشیم.

بنیاد نیمور (Nemours Foundation) از قدیمی‌ترین سازمان‌های غیرانتفاعی است که هدفش آگاهی‌رسانی درباره سلامت کودکان و نوجوانان است. آلفرد دوپونت (Alfred I. du Pont) این مرکز را در سال ۱۹۳۶ در شهر جکسون‌ویل در ایالت فلوریدا بنا نهاد. وبسایت این بنیاد در پژوهشی از بیش از دو هزار کودک و نوجوان سوالاتی درباره مسائل سیاسی پرسید. مسائلی از قبیل اینکه درباره انتخابات چه فکر می‌کنند و چگونه انتخابات بر زندگی آنان تاثیر می‌گذارد؟

نتایج این پژوهش شگفت‌آور است؛ ۷۵ درصد کودکان و ۷۹ درصد نوجوانان در پاسخ به این پرسش که آیا آنان فکر می‌کنند نتایج انتخابات منجر به تغییر زندگی‌شان می‌شود، گفتند بله. در همین پژوهش نزدیک به نیمی از نوجوانان باور داشتند که در انتخاب گزینه نهاییِ مامان-باباها تاثیر گذار بوده‌اند. در این پژوهش، بیشتر نوجوانان مسائلی همچون قیمت سوخت و غذا، آموزش و پرورش، مراقبت‌های بهداشتی، جنگ و محیط زیست را بسیار مهم ارزیابی کردند.

پس ظاهرا مسائل سیاسی فراتر از انتظار ما در ذهن فرزندانمان اهمیت دارد.

دوران‌هایی از زندگی ما ممکن است سیاسی‌تر باشد؛ رویدادهایی مثل انتخابات و جنبش‌های مدنی می‌تواند بحث‌های سیاسی را سر سفره داغ‌تر کند. در چنین مواقعی همه جا پر است از گفتگوهای سیاسی. از تلویزیون و روزنامه‌ها گرفته تا وبسایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی. حتی در مهمانی‌ها و دورهمی‌ها هم گفتگوهای سیاسی اوج می‌گیرد.

خانوادهحق نشر عکسGETTY IMAGES

در جهان امروز سخت است که جلوی اطلاعات را بگیریم؛ اطرافمان را انبوهی از داده‌ها فرا گرفته و اتفاقات مهم سیاسی هم کم نیستند. استراتژی سانسور اما مانع دسترسی فرزندان‌مان به اطلاعات نمی‌شود. احتمالا همه ما از دوران کودکی خود خاطره‌ای از دور زدن سانسور داریم. کودکان بسیار کمتر از بزرگ‌ترها تحمل مخفی کاری را دارند. مخفی کاری اضطراب کودکان را افزایش می‌دهد. آنها همیشه به دنبال پاسخ‌های شفاف هستند. حس کنجکاوی در کودکان بسیار برانگیخته است و باید آن را ارج نهیم. پرسشگری کودکان و نوجوانان یعنی سلامتی و شادابی ذهن‌شان. کنجکاوی در انسان پدیده‌ای تکاملی است؛ هر چقدر بیشتر بدانیم شانس بقای بیشتری داریم.

پیشنهاد بیشتر کارشناسان این است که با کوچک‌ترها گپ سیاسی بزنیم. چنین گفتگوهایی، تفکر انتقادی را در آنان تقویت می‌کند؛ اعتماد به نفشسان را بالا می‌برد و برایشان آموزنده است. به علاوه می‌تواند راهی باشد تا پیش‌فرض‌های کودکان‌مان را بررسی کنیم و اگر ترسی دارند آرامشان کنیم.

در این جا سیزده راهکار برای برقراری و هدایت گفتگوهای سیاسی با کوچک‌ترها را مرور می‌کنیم.

بیشتر پیشنهادها محدوده سنی شش تا هفده سال -دوران دانش‌آموزی- را در بر می‌گیرد؛ البته برخی از این توصیه‌ها را با تغییراتی می‌توان در موقعیت‌های متفاوت به کار برد.

با توجه به رده سنی یاد شده، به قرارداد از واژه کودک برای ارجاع به پیش از بلوغ استفاده می‌کنیم و از نوجوان برای افراد در حوالی و پس از بلوغ. اگر شما زیر ۱۷ سال هستید و مشغول خواندن این مقاله، نگران نباشید. در واقع شما می‌توانید خودتان این توصیه‌ها را پیگیری کنید. اگر خواهر، برادر یا نوه‌ای در این سن و سال داریم نیز شاید بتوانیم هر از چندگاهی این راهکارها را به کار گیریم.

کوچک‌ترهحق نشر عکسGETTY IMAGES

۱. گفتگوهایمان را با پرسش آغاز کنیم

اگر می‌خواهیم اندیشه سیاسی را در کوچک‌ترها تقویت کنیم می‌توانیم هر از چند گاهی خودمان باب بحث را با آنان باز کنیم. گفتگو را میتوان با پرسش‌هایی آغاز کرد که تفکر انتقادی و انتزاعی را هدف قرار می‌دهد. حتی می‌توان زمان‌های مشخصی را برای گپ و گفت‌های سیاسی اجتماعی خانوادگی مشخص کرد. وقتی در این بحث‌ها فرزندان‌مان احساس کنند آزادانه می‌توانند نظرات‌شان را در میان بگذارند، بیشتر و بیشتر درگیر آن خواهند شد.

قرار نیست سوالات‌مان مستقیما درباره مسائل سیاسی روز باشد. بهتر است تجربه های شخصی و ارزش‌های خانوادگی را در این گونه پرسش‌ها مد نظر قرار دهیم. به عنوان نمونه چند پرسش‌ از این دست را با هم مرور می‌کنیم. هر کدام از این پرسش‌ها می‌تواند موضوع یک دورهمی خانوادگی باشد.

  • اگه میتونستی یکی از قوانین خونه رو عوض کنی، چی رو تغییر می‌دادی؟
  • اگه مطمئن باشی کسی متوجه نمی‍شه، تو امتحان تقلب می‎کنی؟ چرا؟
  • اگه بتونی یه روز کاملا نامرئی باشی، چه کارایی می‌کنی؟
  • اگه معلم بودی و بچه‌های کلاس به حرفات گوش نمیدادن، چی کار می‌کردی؟
  • اگه حیوونا می‌تونستن حرف بزنن دنیا چه فرقی با الان داشت؟
  • اگه قرار باشه به همه بچه‌های دنیا یک هدیه بدی، چی بهشون میدی؟
  • اگه قرار باشه یه چیزی اختراع کنی که زندگی همه مردم رو راحت‌تر کنه، اون چیه؟
  • اگه قرار باشه یه قانون برای همه مردم بذاری تا ازش اطاعت کنن، اون قانون چیه؟
  • از بین تمام چیزایی که تا حالا یاد گرفتی، فکر میکنی کدومشون وقتی بزرگ شدی بیشتر به دردت می‌خوره؟

۲. لحن بچه‌گانه را کنار بگذاریم

وقتی مسئله‌ جدی است لحن‌مان هم باید جدی باشد. باید همانگونه که با یک برزگسال صحبت می‌کنیم با کوچک‌ترها حرف بزنیم. لازم نیست مثلا صدایمان را نازک کنیم چون با "بچه" صحبت می‌کنیم. کودکان و بویژه نوجوانان ناراحت می‌شوند از اینکه در گفتگوهای جدی دست کم گرفته شوند. ساده سخن گفتن یک چیز است، تغییر لحن و صدا چیزی دیگر. با زبانی ساده و شفاف سخن بگوییم همراه با لحنی دوستانه و محکم.

۳. درباره مسائل سیاسی صحبت کنیم نه سیاست به طور عام

مسئله سیاسی را به شکلی مشخص مطرح کنیم و قوانین را با زندگی بچه‌ها ربط بدهیم. آنها هم مثل بزرگ‌ترها هر روز با دولت سر و کار دارند. از آسفالت خیابان و وسائل بازی در پارک محله گرفته تا امکانات کلاس درس همگی وابسته است به تصمیم‌های سیاست‌مداران بومی و کشوری. در نتیجه وقتی در انتخابات یا اعتراضات سیاسی شعارهایی داده می‌شود، فرصتی است تا آن شعارها را در ارتباط با زندگی شخصی آنان توضیح دهیم.

همانگونه که پیشتر ذکر شد برای کودکان هم مسائلی همچون قیمت سوخت و غذا، آموزش و پرورش، مراقبت‌های بهداشتی، جنگ و محیط زیست مهم است. سخن گفتن درباره سیاست به طور عام ممکن است برای کودکان بسیار خسته کننده باشد زیرا هنوز چهارچوبی در ذهن‌شان برای سنجش آن ندارند اما مسائلی مثل اینکه آیا سال تحصیلی باید طولانی‌تر باشد یا کوتاه‌تر یا امتحانات مدارس باید چگونه باشد، از آنجا که به زندگی‌شان مربوط است می‌تواند موضوع بحث باشد.

پرسش‌هایی از این دست کودکان را به تفکر وا می‌دارد و بالطبع بیشتر درباره نقش‌شان در جامعه می‌اندیشند. لازم نیست در قامت یک فیلسوف و تحلیل‌گر سیاسی برای کودکان‌مان ظاهر شویم حتی اگر واقعا تحلیل‌گر سیاسی هستیم. بگذاریم خودشان به نتیجه و قضاوت برسند.

censorحق نشر عکسGETTY IMAGES

۴. از گفتار منفی پرهیز کنیم

احساسات شدید در فصول داغ سیاسی می‌تواند اختلاف نظرهای زیادی را در پی داشته باشد. در چنین فرصت‌هایی می‌توانیم به فرزندان‌مان نشان دهیم که چگونه می‌توان تفاوت عقیده‌ را محترمانه و قاطع بیان کرد. مثلا در دوران انتخابات می‌توانیم به آنان بگوییم از کدام برنامه‌ها و عقاید نامزد مورد علاقه‌‌مان خوشمان می‌آید و چه چیزهایی را درباره کاندیداهای دیگر و مواضع‌شان دوست نداریم و چرا. تشویقشان کنیم آنان نیز چنین کنند. بهتر است بر روی ویژگی‌های مثبت نامزد مورد حمایت‌مان تمرکز کنیم. درباره آنچه طرفدارش هستیم سخن بگوییم تا آنان نیز چنین کنند.

در بحث به فرزندمان شخصیت ببخشیم. از به کار بردن زبانی که کلیشه‌های منفی را درباره کودکان و نوجوانان تقویت می‌کند پرهیز کنیم. "دهانش بوی شیر می‌دهد"، "کله‌اش بوی قرمه سبزی می‌دهد"، "بچه‌بازی نیست که"، "طفل معصوم" و عباراتی از این دست مناسب گفتگوی جدی نیستند.

۵. جایمان را در بحث عوض کنیم

در گفتگو با نوجوانان جایمان را گهگاه در بحث عوض کنیم بویژه هنگامی که اختلاف نظر داریم. از هم بپرسیم اگر به جای او بودیم چه دلایلی برای قانع کردنش ارائه می‌دادیم. چنین راهکاری کمک می‌کند بیاموزیم اصل گفتگو ارزشمندتر از این است که چه کسی درست می‌گوید. به علاوه بگذاریم گاهی اوقات آنان گفتگو را پیش ببرند.

۶. قوت قلب ببخشیم

گاهی اوقات ممکن است کودکان و نوجوانان با شنیدن سخنان سیاست‌مداران درباره مسائلی همچون بازار کار، بیکاری و جنگ نگران و بی‌قرار شوند؛ از ترس اینکه چه ممکن است سر خانه و کاشانه‌شان بیاید. به نگرانی‌هایشان با دقت گوش کنیم. به آنان قوت قلب ببخشیم و دیدگاه خودمان را با آنان در میان بگذاریم. مثلا اگر در همان دوران مشکلات مالی داریم، با آنان صادق باشیم و با زبانی مناسب سن و سال‌شان به آنان بگوییم که برای حل مشکلات در حال انجام چه کارهایی هستیم.

در زمان‌های انتخابات یا اعتراضات به آنها یادآوری کنیم که انسان ممکن است برای بردن یا باختن هر کاری بکند اما لزوما آن کارها عقلانی و اخلاقی نیستند. مطمئن باشیم آنان ما را بسیار خوب درک خواهند کرد چون معنی برد و باخت را خوب می‌دانند.

۷. گمان نکنیم از کوچک‌ترها خیلی بیشتر می‌فهمیم

بسیاری از پژوهش‌ها بروشنی نشان می‌دهد که کوچک‌ترها از آنچه می‌پنداریم بسیار باهوش‌ترند. به علاوه آنان کمتر در دام تعصبات ذهنی گرفتارند چون جهت‌گیری‌های ذهنی‌شان هنوز به طور کامل شکل نگرفته‌اند. اتفاقا با شنیدن قضاوت آنان می‌توانیم جهت‌گیری‌های خودمان را بهتر بشناسیم.

عناوین و برچسب‌ها ما را بیشتر مرعوب می‌کنند تا کودکانمان. بر چسب‌هایی مثل راست و چپ ممکن است برای ما یادآور خیلی چیزها باشد در حالیکه ذهن کوچک‌ترها نسبت به آن عناوین و برچسب‌ها خالی از هر گونه پیش‌فرض است. بی‌دلیل نیست که از قدیم گفته‌اند حرف راست را باید از بچه‌ها شنید.

۸. اخبار روزانه و مناظره‌های سیاسی را در کنار یکدیگر تماشا کنیم

به جای اینکه تلویزیون یا اینترنت بیست و چهارساعته مشغول پخش اخبار باشد بهتر است ساعات مشخصی را به دیدن اخبار و برنامه‌های سیاسی اختصاص دهیم. برخی اوقات می‌توانیم در کنار فرزندان‌مان این برنامه‌ها را تماشا کنیم. بعد از برنامه هم می‌توان درباره‌اش به گفتگو و تبادل نظر پرداخت. به طور مرتب به آنان یادآوری کنیم که قرار نیست هر چیزی را که می‌خوانیم یا می‌شنویم باور کنیم.

۹. درباره باورهای سیاسی‌مان توضیح دهیم

در گفتگوهایمان با نوجوانان درباره اینکه باورمان چیست و چرایی‌اش سخن بگوییم. از آنها بپرسیم درباره آن مسئله چگونه فکر می‌کنند. این نشان می‌دهد که عقاید آنان و اینکه چه چیزی در ذهن‌شان می‌گذرد برای ما ارزشمند است.

debateحق نشر عکسGETTY IMAGES

اگر باورشان با ما متفاوت است فرصتی است عالی برای آموزش هر دو طرف. اینجاست که می‌توانیم بپرسیم چرا آنگونه فکر می‌کنند؟ آیا می‌توانند با چند مثال و نمونه از باورشان پشتیبانی کنند؟ درگیر کردن کودکان و نوجوانان با چنین سوالاتی به آنان کمک می‌کند که هم عقایدشان پرورش پیدا کند هم بتوانند آنان را بیان کنند.

۱۰. به تمسخر حساسیت نشان دهیم

ممکن است در برنامه‌ای، نوشته‌ای یا مناظره‌ای سیاستمداران به مسخره کردن هم بپردازند و بر روی یکدیگر اسم بگذارند. لازم است در چنین مواردی واکنش نشان ‌دهیم. حتی اگر این عبارات در باره چهره‌ای سیاسی گفته شود که ما با وی مخالفیم. حساسیت‌های ما در شکل‌‌گیری جهت‌گیری‌های ذهنی فرزندان‌مان تاثیر بسیاری دارد. باید مراقب باشیم که به چه چیزهایی واکنش نشان می‌دهیم.

کوچک‌ترها پدیده‌هایی مثل اسم‌گذاری و مسخره‌کردن را شاید در مدرسه نیز تجربه کنند. با مشاهده چنین رفتارهایی از سوی سیاست‌مداران ممکن است آنها نیز در مدرسه دست به تکرار و تقلید بزنند. برایشان توضیح دهیم که برخی سیاستمداران برای اینکه جهت بحث را عوض کنند یا رقیبشان را خراب کنند مرتکب چنین رفتارهایی می‌شوند.

تاکید کنیم که اسم گذاشتن روی دیگران و دست انداختن‌شان نه در خانه نه در مدرسه نه در هیچ جای دیگری پسندیده نیست. به آنان آموزش دهیم که می‌توانند محترمانه مخالفت کنند و لزومی به مسخره کردن دیگران در گفتار و نوشتار نیست.

۱۱. ارزش اندیشه و پژوهش را مرتب یادآوری کنیم

قبل از پاسخ دادن به هر پرسشی فکر کنیم و به آنان بگوییم که باید درباره سوال‌شان فکر کنیم. اینگونه ارزش اندیشیدن را برایشان برجسته می‌کنیم. در صورتی که پاسخی نداریم به جستجو و تحقیق بپردازیم. اینگونه ارزش کاوش برایشان برجسته می‌شود.

هر سوال‌شان فرصتی است بی‌نظیر برای آموختن. می‌توانیم در کنار هم تحقیق کنیم درباره پرسش‌هایی مثل اینکه فرایند و قوانین مربوط به انتخابات و اعتراضات در کشورهای دیگر چگونه است؟ چرا رای و نظر هر فرد مهم است؟ اهمیت انتخابات و اعتراضات در چیست؟ افراد چگونه می‌توانند نامزد انتخابات شوند؟ هر کاندیدا باید چه مقدار رای بیاورد تا انتخاب شود؟ حق اعتراض در قانون چگونه است؟

فعالیت‌های داوطلبانهحق نشر عکسGETTY IMAGES

۱۲. پیشنهاد اقدام عملی دهیم

بسیاری از کوچک‌ترها به مسائل روز علاقمندند. اقدام عملی آنان را نیرو‌مند می‎سازد، به آنها احساس موثربودن می‌دهد و مهارت‌های حل مسئله را‌ تقویت می‌کند. به آنان کمک کنیم فکر کنند درباره یک موضوع روز از دستشان چه بر می‌آید؟ یادآوری کنیم که چگونه کارهایی هر چند کوچک می‌تواند کم‌کم تغییراتی بزرگ را ایجاد کند.

اگر دوست دارند برای جایی نامه بنویسند یا نقاشی بکشند و بفرستند، آنان را یاری کنیم. می‌توانیم درباره محیط زیست و حفاظت از سیاره‌مان با آنان سخن بگوییم. اگر در خانه‌مان از حیوانات یا گیاهانی نگهداری می‌کنیم، قسمتی از مسئولیت مراقبت و نگهداری از آنان را می‌توانیم به بچه‌ها بسپاریم.

اگر به فعالیت‌های داوطلبانه، خیرخواهانه یا عضویت در گروه‌های سیاسی و فرهنگی علاقه نشان دادند، پشتیبانشان باشیم؛ مثلا اگر خواستند در انتخابات شورای مدرسه شرکت کنند، آنان را تشویق کنیم.

اگر می‌خواهیم رای دهیم، می‌توانیم کودکان‌مان را با خودمان به حوزه رای‌گیری ببریم تا فرایند رای دادن را از نزدیک مشاهده کنند. ممکن است آنان هنوز به سن رای دادن نرسیده باشند، اما بهتر است درباره حقی که در آینده دارند هر چه زودتر مطلع شوند.

۱۳. منابع مناسب فراهم کنیم

روزنامه‌، مجله یا وبسایت‌های مناسب سن بچه‌ها را پیدا کنیم و در اختیارشان قرار دهیم تا اخبار روز و مطالب مفید را پیگیری کنند. به علاوه می‌توانیم گفتگوهای کوتاه روزانه برقرار کنیم و پیگیری کنیم که آیا به آن منابع علاقمند شده‌اند یا خیر.

نوجوانانحق نشر عکسGETTY IMAGES

به نوجوانان بیاموزیم که گاهی در میان سیاست‌مداران تنفر و ترس بر عشق و محبت چیره است. نوجوانان آنقدر رشد کرده‌اند که مواضع رادیکال را تشخیص دهند. در این مواقع شاید بد نباشد کمی دانش تاریخی برایشان فراهم کنیم. اینکه مثلا چرا بین فلان گروه سیاسی با دیگری یا فلان دولت با آن یکی تنفر و کینه وجود دارد؟ اینگونه کمک می‌کنیم بیاموزند که در سیاست، تنفر و هراس افکنی نوعی استراتژی است که در درازای تاریخ به کار گرفته شده و داستان تازه‌ای نیست.

آیا این راهکارها برای همه کودکان و نوجوانان نتایج یکسانی به بار می‌آورد؟

کودکان و نوجوانان هر کدام شخصیت فردی و سبک یادگیری خودشان را دارند. در نتیجه پاسخ به این پرسش منفی است. به علاوه این توصیه‌ها گلچینی است منتخب از میان راهکارهای متنوع در جدیدترین متون آموزشی و پژوهشی. این مهم است که بدانیم هیچ راهکاری بتنهایی بهترین نیست و باید توصیه‌های متنوعی را به کار گیریم.

اندیشیدن و سخن گفتن مهارت‌هایی هستند که نیازمند تمرین فراوانند، چه بهتر که زمان‌ بیشتری را با فرزندان‌مان صرف‌شان کنیم.

تجربه گفتگوی سیاسی با کوچک‌ترها احتمالا هم شیرین است هم آموزنده. با به کارگیری راهکارهای ساده و متنوع اثر چنین گفتگوهایی بیشتر هم می‌شود. تمرین و تکرارشان به رشد مهارت‌های ارتباطی، تفکر انتقادی و کلان اندیشی همه طرف‌های گفتگو می‌انجامد. در تقابل با هراس‌افکنی عالم سیاست چنین گفتگوهایی برای کودکان و نوجوانان آرامش‌بخش است.

در خلال چنین گفتگوهایی اما شاید از همه شیرین‌تر آن وقتهایی است که با شنیدن یک عبارت نغز یا یک جمله پر مغز از زبان کوچک‌ترها انگشت به دهان می‌مانیم.

آیا امواج وای‌فای سرطان‌زاست؟

آیا امواج وای‌فای سرطان‌زاست؟ #ازمابپرس

وای فای
حق نشر عکسGETTY IMAGES

در روزهای گذشته خبری درباره شرکت اپل منتشر شد که این شرکت عمدا در عملکرد تلفن‌های قدیمی آی‌فون دستکاری می‌کند. اپل تایید کرد که مدل‌هایی از تلفن‌های خود را قدیمی می‌شوند، عمدا کند می‌کند.

از شما خواسته بودیم تا سوال‌های تان مرتبط به موضوعات فناوری را از طریق فرم #ازمابپرس به ما بفرستید، تا به پاسخ آن‌ها بپردازیم.

در این مطلب به شماری از پرسش‌های مخاطبان بی‌بی‌سی پاسخ می‌دهیم.

  • آیا امواج وای‌فای به سلامتی انسان‌ ضرر دارد؟ این که گفته می‌شود این امواج سرطان‌زاست، درست است؟

مباحث و تحقیقات درباره ضررهای احتمالی وای‌فای چند سال است ادامه دارد. در تمامی این پژوهش‌ها حکمی قطعی درباره این که آیا امواج وای‌فای ضرر دارد یا نه صادر نشده است.

در این مورد باید به چند مطالعه نظر انداخت و تمام ابعاد آن را در نظر داشت.

آژانس بین‌المللی تحقیق سرطان که بخشی از سازمان بهداشت جهانی است، میدان‌های الکترومغناطیسی رادیویی را به عنوان احتمال "۲ b" در رده عوامل خطرساز سرطان طبقه بندی کرده است که امواج وای‌فای و امواج تلفنی هم مشمول این میدان‌های الکترومغناطیسی است. اما این به هیچ عنوان مدرکی برای اثبات آن نیست.

طبقه‌بندی احتمالی " b۲" نه تنها شامل وای‌فای بلکه قهوه، نجاری و ترشی سبزیجات هم می‌شود. اما موارد ادعاشده در این طبقه ثابت نشده‌اند.

وای فایحق نشر عکسGETTY IMAGES

یک پژوهش در سال ۲۰۱۱ مدعی شد که ارتباطی میان استفاده تلفن‌های همراه و نوعی از سرطان مغزی پیدا کرده است. از سوی دیگر یک پژوهش تحلیلی دیگر که بر اساس اطلاعات و داده‌ها انجام شده بود نتیجه گرفت که هیچ ارتباطی میان امواج تلفنی و سرطان مغزی وجود ندارد.

سازمان بهداشت جهانی می‌گوید که در مطالعات علمی به خاطر پیدا کردن ارتباط میان امواج فرکانس رادیویی وای‌فای و سرطان هیچ مدرکی ارایه نشده است.

سازمان بهداشت جهانی نتیجه‌گیری می‌کند که هیچ‌ ارتباط مستندی میان امواج وای‌فای و خطر برای سلامتی انسان تاکنون پیدا نشده است. اما با این وجود ابهاماتی هم در این زمینه وجود دارد.

  • آیا کودکان در معرض خطر بیشتر امواج نسبت به بزرگسالان قرار دارند؟

نگرانی‌هایی که در این زمینه چند سال پیش هم مطرح شده بود، این موضوع را در بحث رسانه‌ها جا داد.

در سال ۲۰۱۱، دکتر آنی ساسکو از موسسه سلامت عمومی، اپیدمولوژی و توسعه بوردو گفت: "اگر عمق نفوذ امواج الکترو مغناطیس به مغز چهار سانتیمتر باشد، در بزرگسالان به منطقه گیجگاهی (Temporal lobe) خواهد رسید که وظایف چندانی بر عهده ندارد اما در کودکان این میزان نفوذ مناطق مرکزی‌تر مغز را تحت تاثیر قرار خواهد داد."

به گفته او:"علاوه بر این جمجمه کودکان نازک‌تر است و کمتر می تواند نقش حفاظتی داشته باشد و میزان آب موجود در مغز آن ها نیز بیشتر است و می‌توان گفت دلایل زیادی وجود دارد که نشان می دهد میزان جذب اشعه در کودکان بیشتر است."

وای فایحق نشر عکسGETTY IMAGES

در همان سال‌ یک تحقیق اروپایی که در نشریه موسسه ملی سرطان آمریکا منتشر شد به این نتیجه رسیده بود که احتمال ابتلا در کودکانی که از تلفن همراه استفاده می کنند، نسبت به کودکانی که از این وسیله استفاده نمی کنند افزایش نمی یابد.

منتقدان این نظریه می گویند که تحقیقات در یک دوره زمانی کوتاه مدت انجام شده است و اطلاعات مورد استناد هم تاریخ گذشته هستند.

  • نبود اینترنت پرسرعت در ایران چه تاثیری بر اقتصاد آن دارد؟

نیما اکبرپور از بخش کلیک بیبیسی فارسی به این سوال پاسخ داده است:

پیش از هر چیز باید بپرسیم آیا اینترنت می‌تواند بر اقتصاد تاثیر مثبتی بگذارد؟

احتمالا این تصور پیش آمده که اینترنت می‌تواند سود همه بنگاه‌های اقتصادی را افزایش دهد. اما واقعیت این است که اینترنت در بیشتر روی کسب‌وکارهایی که محصولات دیجیتال (موسیقی، کتاب، نرم‌افزار، فیلم، رزرو آنلاین) دارند، تاثیری مثبت می‌گذارد. چرا که روند ارسال کالا که یک محصول دیجیتالی است از منبع به خریدار را سهل می‌کند.

اما در مورد کسب‌وکارهای دیگر لزوما این تاثیر، مثبت نیست و به پارامترهای مختلفی وابسته است. یکی از این چالش‌ها این است که کسب‌وکارهای بزرگ به راحتی می‌توانند فروشگاه‌های آنلاین کوچک را ببلعند و اجازه حضور به آنها ندهند. از سویی دیگر مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دهند به سراغ غول‌های فروش آنلاین بروند تا بتونند از گزینه‌های گسترده‌تری برخوردار باشند.

وای فایحق نشر عکسGETTY IMAGES

اما از سوی دیگر اینترنت باعث حضور استارتاپ‌هایی می‌شود که نیازهای تازه‌ای را برای کاربران روزافزون اینترنت تعریف کرده و به آنها پاسخ می‌دهد. این استارتاپ‌ها کمک می‌کنند تا کاربران به جای استفاده از روش‌های سنتی خرید، روش‌های جدیدی را جایگزین کنند. برای مثال به جای آن که غذای خود را از رستوران سفارش دهند، وعده غذایی را از میان غذاهای خانگی انتخاب کنند. نیازی که پیش از آن به این شکل وجود نداشت.

به سوال اصلی تاثیر اینترنت بر اقتصاد ایران که برگردیم؛ هر چه سرعت اینترنت افزایش و قیمت آن کاهش یابد، افراد بیشتری به استفاده از اینترنت برای انجام کارهای روزمره روی می‌آورند.

معنای این مساله افزایش کاربران اینترنت و در نهایت مشتریان فروشگاه‌ها و بنگاه‌های آنلاین است. این روند با افزونی جایگزین کردن گوشی و تبلت به جای کامپیوترهای شخصی، سرعتی دوچندان گرفته است. دو عامل نفوذ اینترنت و سرعت بر تعداد کاربران اینترنت اثر مستقیم دارند و هر گونه افزایش در این موارد، حداقل برای بخشی از کسب‌وکارها رونق به همراه خواهد آورد.

دوران نوجوانی 'اکنون بین ۱۰ تا ۲۴ سالگی است'

دوران نوجوانی 'اکنون بین ۱۰ تا ۲۴ سالگی است'

دوران نوجوانی
حق نشر عکسGETTY IMAGES

حال که دوران تحصیل بیش از گذشته طول می کشد و ازدواج و بچه دار شدن دیرتر اتفاق می‌افتد، این سوال مطرح است که آیا باید تعریف آن را تغییر دهیم. برخی دانشمندان می‌گویند دوران نوجوانی که تا به حال تصور می شد در نوزده سالگی به پایان می‌رسد اکنون از ده تا ۲۴ سالگی طول می‌کشد.

در مقاله‌ای که در نشریه سلامت کودکان و نوجوانان لنست منتشر شده محققان این عقیده را مطرح کرده‌اند که این تعریف باید تغییر کند تا قوانین مربوط به آن همچنان قوانین مناسبی باشند.

اما محققانی نیز با این عقیده مخالفند و می‌گویند که این خطر وجود دارد که نوجوانی را هر چه بیشتر بچه‌گانه کنیم.

بلوغ زمانی شروع می شود که بخشی از مغز به نام هیپوتالاموس به غده هیپوفیز و به غدد جنسی پیام می‌دهد تا شروع به تولید هورمون‌هایی کنند که باعث تغییرات وسیع فیزیولوژیک و ظاهری می‌شود و فرد قابلیت تولید مثل پیدا می‌کند.

دوران نوجوانی -که بلوغ در آن اتفاق می افتد- دوران گذار است از کودکی به بزرگسالی، بنابراین محدود به تغییرات فیزیولوژیک و بدنی نیست و نقش اجتماعی، وظایف و مسئولیت‌های فرد نیز دستخوش تغییرات وسیع می‌شود.

اما در صد سال اخیر با بهبود تغذیه و بهداشت نه فقط سن بلوغ در تقریبا جوامع دنیا کاهش یافته، سنی که فرد نه از نظر قانونی بلکه واقعا تمام مسئولیت‌های یک بزرگسال را به عهده می‌گیرد هم به تعویق افتاده است.

محققان همچنین استدلال می‌کنند که رشد و تکامل مغز بعد از بیست سالگی متوقف نمی‌شود و چند سال دیگر ادامه پیدا می‌کند و مفز سریعتر و موثرتر کار می‌کند. علاوه بر این در برخی افراد تا ۲۵ سالگی دندان عقل در نمی‌آید.

بلوغ و ازدواج

در ایران نیز کاهش سن بلوغ مشهود است، گفته می‌شود میانگین سن بلوغ جنسی در ایران در پسرها از ۱۶ به ۱۲ سال و در دخترها از ۱۴ به ۱۰ سال کاهش یافته است. در کشورهای صنعنی مثل بریتانیا بطور متوسط اولین پریود دختران چهار سال زودتر از ۱۵۰ سال پیش اتفاق می‌افتد.

در ایران متوسط سن ازدواج برای مردان به ۲۸-۲۷ و زنان به ۲۳-۲۲ سال رسیده است.

به گفته الهام فتحی رئیس گروه آمارهای جمعیت و سلامت مرکز آمار ایران، "میانگین سن در اولین ازدواج زنان از ۴. ۱۸ سال در سال ۱۳۴۵ به ۲۳ سال در سال ۱۳۹۵ و برای مردان از ۲۵ به ۲۷.۴ سال رسیده است. به عبارتی در کمتر از نیم قرن، میانگین سن اولین ازدواج مردان ۲.۵ سال افزایش یافته در حالی که میانگین مزبور برای زنان بیشتر از ۴ سال افزایش داشته است."

در انگلستان متویط سن اولین ازدواج مردان ۳۲.۵ و برای زنان ۳۰.۶ است که از ۱۹۷۳ تا به حال هشت سال افزایش یافته است.

پروفسور سوزان سایر نویسنده اصلی این مقاله و مدیر مرکز سلامت نوجوانان در بیمارستان کودکان رویال در ملبورن استرالیا نوشت: " اگرچه امتیازهای قانونی بزرگسالی از ۱۸ سالگی شروع می‌شود اما مسئولیت‌های آن معمولا دیرتر اتفاق می‌افتند."

او می‌نویسد تاخیر در زوج‌یابی، بچه‌دار شدن و استقلال اقتصادی به این معنی است که "نیمه‌مستقل" بودن که مشخصه نوجوانی است، طولانی‌تر شده است.

"تعریف سن تعریفی اختیاری است اما تعریف فعلی ما از نوجوانی بیش از اندازه محدود است."

"سنین بین ۱۰ تا ۲۴ سال این روزها بهتر نوجوانی را تعریف می‌کند."

به گفته پروفسور راسل واینر رییس انجمن سلطنتی سلامت کودکان می‌گوید: "در بریتانیا متوسط سنی که هم مردان هم زنان خانه را ترک می‌کنند اکنون حدود ۲۵ سال است."اما همه با این نظر موافق نیستند.

دکتر جان مک‌واریش استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کنت می‌گوید بسط مفهوم نوجوانی می‌تواند کار مضری باشد چرا انتظار جامعه از نوجوانان در شکل‌گیری آنها بسیار بیشتر از رشد بیولوژیک درون بدن خودشان تاثیر دارد."

"گذراندن سالهای اول بیست سالگی برای تحصیل یا کار الزاما کودکانه نیست اما نباید هم اشتیاق نوجوانان به استقلال را بیماری بدانیم."

"جامعه باید همیشه بالاترین انتظار ممکن را از نسل بعدی داشته باشد."

پروفسور واینر اما با نظر دکتر مک‌واریش موافق نیست و می‌گوید بسط مفهوم نوجوانی می‌تواند باعث توانمندسازی نوجوانان با به رسمیت شناختن تفاوتهای نوجوانان باعث توانمندی آنها شود، "به شرط این که از منظر توانایی‌های افراد جوان و قابلیت آنها برای رشد و تکامل نگاه کنیم نه اینکه فقط بر مشکلات دوران نوجوانی تمرکز کنیم."

خلاقیت 'بخشی از دیوانگی است'

ویرجینیا وولف، نویسنده انگلیسی که خودش را کشت

ویرجینیا وولف، نویسنده انگلیسی که خودش را کشت

بنا بر نتایج پژوهشی که بر روی یک میلیون نفر در جهان صورت گرفته، خلاقیت بخشی از بیماری‌های روانی است که به ویژه نویسندگان مستعد آنند.

بر اساس پژوهشی که موسسه سوئدی کارولینسکا انجام داده، نویسندگان معمولا بیشتر از سایرین در معرض ابتلا به اختلالات روانی چون اضطراب، اختلال دو قطبی (شیدایی - افسردگی)، اسکیزوفرنیا و وابستگی به مواد اعتیادآور هستند.

پس از نویسندگان، رقصنده‌ها و عکاس‌ها در رتبه بعدی ابتلا به اختلال دو قطبی (شیدایی - افسردگی) قرار دارند.احتمال خودکشی در میان نویسندگان تقریبا دو برابر مردم عادی است.

با این حال، اگر افراد فعال در مشاغل خلاق را به صورت یک گروه فرض کنیم، آنها نسبت به گروه‌های دیگر جامعه در میزان ابتلا به اختلالات روانپزشکی تفاوت چشمگیری ندارند.

اگرچه بنابر نتایج تحقیقی که در ژورنال پژوهش‌های روانپزشکی منتشر شده احتمال آنکه این گروه از افراد به بیماریهایی چون بی اشتهایی مزمن و اوتیسم مبتلا شوند بیشتر از دیگران است.

دکتر سایمون کیاگا سرپرست این تیم تحقیقاتی می گوید که یافته های جدید می توانند نحوه نگرش به این بیماریها را تغییر دهند و به تشخیص نشانه های چنین بیماریهایی کمک کنند.

برای مثال، در خود فرورفتگی و علایق خاص یک بیمار اوتیسم یا کسی که با تکانش شیدایی (Manic Drive) ناشی از اختلال دو قطبی (شیدایی - افسردگی) مواجه شده، می تواند برای تمرکز بر خلق یک اثر یا ممارست لازم برای آفرینش یک اثر هنری ضروری تلقی شود.

به طور مشابهی ممکن است آنچه افکار پریشان و بدون قاعده در بیماران اسکیزوفرنیک نامیده می شود، در حقیقت همان جرقه های اصلی شکل دهنده یک شاهکار هنری باشد.

دکتر کیاگا می گوید: "اگر بتوان به نشانگان و خلق و خوی ویژه یک بیمار روانی از نظرگاه سودمندی آنها نگریست، آنوقت رویکردی جدیدی به درمان پدید خواهد آمد. در این صورت، بیمار و درمانگر باید بر سر آنچه قرار است 'درمان' شود و بهایی که در این راه باید پرداخت شود به توافق برسند."

به گفته او رویکردهای فعلی به بیماریهای روانی معمولا به این اختلالاتT سیاه و سفید نگاه می کنند و بر اساس چنین دیدگاهی درمان عبارت است از حذف امراض و نشانگان بیماری.

بتث مورفی، رئیس بخش اطلاعات مرکز تحقیقاتی مایند (Mind) هم می گوید ویژگی های شخصیتی کسانی که اختلال دوقطبی (شیدایی – افسردگی) دارند می تواند به آنها در انتخاب شغلی که در آن شانس موفقیت بیشتری دارند کمک کند.

با این حال بتث مورفی می گوید که نباید همه کسانی که به اختلالات روانشناختی مبتلا هستند را نوابغ خلاقی که با مشکلات روحی - روانی دست و پنجه نرم می کنند تصور کرد.

به گفته این پژوهشگر آنچه اهمیت دارد این است که درمانگران و مراکز درمانی اطمینان یابند اطلاعات و خدماتی که شایسته مراجعان است به آنها ارایه دهند.

'توانایی فکری و ضریب هوشی نوجوانان تغییر ناپذیر نیست'

گروهی از پژوهشگران با انتشار نتیجه تحقیقات خود در نشریه علمی "نیچر" گفته اند که برخلاف تصور قبلی، شواهد جدید نشان می دهد که توانایی ذهنی، قابلیت فکری و ضریب هوشی نوجوانان تغییرناپذیر نیست و می تواند بهبود یابد.

در این تحقیقات، نمونه ای از سی و سه نوجوان با سن متوسط چهارده سال انتخاب و ضریب هوشی آنان اندازه گیری شد و آزمایش مشابهی که چهار سال بعد روی این افراد صورت گرفت نشان داد که ضریب هوشی حدود یک پنجم آنان به گونه ای قابل توجه افزایش یافته است.

این گروه از پژوهشگران نتیجه گرفته اند که نباید براساس اندازه گیری ضریب هوشی در سنین پایین، بعضی از کودکان را ناتوان از پیشرفت در زمینه های علمی دانست زیرا امکان بهبود توانمندی آنان در سال های بعد وجود دارد.

در جریان این تحقیقات، انجام آزمایش اسکن مغزی کودکانی که ضریب هوشی آنان افزایش یافته بود نشان داد که اندازه بخش هایی از مغز که با قوه تکلم و حرکت دست ها ارتباط دارد نیز بزرگتر شده است.