نتیجه یک پژوهش نشان میدهد که ضریب هوشی زنان از مردها بیشتر است.
بر اساس گزارشی که در روزنامه ساندی تایمز منتشر شده، از زمان ثبت نتایج آزمونهای ضریب هوشی در نزدیک به ۱۰۰ سال گذشته، زنان به طور میانگین در رتبهای پایینتر از مردان قرار میگرفتند، ولی مطالعهای که جیمز فلین، پژوهشگر شناختهشده ضریب هوشی انجام داده است، نشان میدهد که فاصله زنان و مردان در این زمینه نه تنها کاهش یافته است، بلکه زنان در این رقابت، از مردها پیشی گرفتهاند.
جیمز فلین به ساندیتایمز گفته است که به نظر او، نیازهای عصر مدرن باعث افزایش استانداردهای هوشی انسانها شده است.
او گفت: "در صد سال گذشته مردان و زنان به تدریج در آزمونهای ضریب هوش پیشرفتهای بیشتری کرده اند، ولی سرعت رشد زنان بیشتر بوده است."
این پژوهشگر اضافه کرد: "این (روند) نتیجه مدرنیته است. پیچیدگی دنیای مدرن، مغز ما را وادار به انطباق میکند و ضریب هوش ما افزایش مییابد."
او گفت یک نظریه این است که ضرورتهای گذران زندگی امروزین، از جمله اداره خانواده و داشتن شغل به طور همزمان باعث شده است زنان (به دلیل وظایف چندگانهشان) باهوشتر شوند. نظریه دیگر نیز این است که زنان همواره میتوانستهاند در آزمونهای ضریب هوشی امتیازات بالاتری کسب کنند، ولی این موضوع تنها به تازگی روشن شده است.
آقای فلین که یافتههای پژوهش خود را در کتابی جدید منتشر خواهد کرد، به ساندی تایمز گفت: "مغز انسانهای مدرن به شیوهای متفاوت در حال رشد است و پیچیدگی شناختی آن بیشتر شده است. در آزمونهای ضریب هوشی نیز که ما به عمل میآوریم، این شاخص در حال افزایش بوده است."
او در عین حال گفت که برای بررسی بیشتر روند کنونی، باید به دادههای بیشتری دست یافت.
در دهه ۱۹۸۰ میلادی در چارچوب پدیدهای تحت عنوان "اثر فلین" گفته شد که ضریب هوشی افراد در کشورهای غربی در هر دهه نزدیک به سه واحد بیشتر شده است، به گونهای که ضریب هوشی ساکنان این کشورها در دنیای مدرن در مقایسه با ساکنان آنها در حدود ۱۰۰ سال پیش به طور میانگین ۳۰ واحد بیشتر است.
در آن زمان گفته شد که ضریب هوشی افراد ژنتیکی و مربوط به وراثت نیست، بلکه میتواند ارتقا پیدا کند.
افرادی از کشورهای غرب اروپا و همچنین آمریکا، کانادا، نیوزیلند، آرژانتین و استونی در مطالعه اخیر آقای فلین شرکت کردهاند.
براساس این پژوهش، نتیجه آزمون ضریب هوش زنان و مردان در استرالیا تقریبا مشابه بوده است، ولی زنان در نیوزیلند، استونی و آرژانتین به طور میانگین ضریب هوشی بیشتری از مردان داشتهاند.
بنا به نتایج تحقیقی که به تازگی انتشار یافته مصرفکنندگان جوان مشتقات شاهدانه (Cannabis) در معرض خطر کاهش ضریب هوشی قرار دارند.
این پژوهش با مطالعه ١٠٠٠ نفر در نیوزیلند انجام شده است.
در انجام این پژوهش، محققان به مدت ٢٠ سال زندگی گروهی را تحت نظر گرفتهاند.بنا بر این پژوهش کسانی که مصرف این مواد را پیش از هجده سالگی، زمانی که مغز همچنان در حال رشد است، آغاز کردهاند دچار افت در ضریب هوشی شدهاند.
آنها افراد مورد بررسی را از زمان نوجوانی مورد ارزیابی قرار داده و مکررا تا ٣٨ سالگی وضعیتشان را بررسی کردهاند.
محققان با در نظر گرفتن عوامل دیگری، نظیر مصرف مشروبات الکلی، دخانیات و سایر مواد مخدر یا محرک، و همچنین تعداد سالهای تحصیل، به این نتیجه رسیدهاند که کسانی که به طور مدام از مشتقات شاهدانه استفاده میکنند دچار نزول ضریب هوشی میشوند.
هر چه کشیدن این مواد بیشتر باشد، افت ضریب هوشی نیز بیشتر می شود.
شروع کشیدن در نوجوانی نتیجه مخربتری دارد و ضریب هوشی کسانی که در نوجوانی کشیدن حشیش و علف را آغاز کردهاند به طور متوسط هشت واحد پایین میآید.
به نظر میرسد توقف مصرف مشتقات شاهدانه نمیتواند هوش از دست رفته را کاملا بازگرداند.
محققان در آمریکا می گویند که تست های هوش نه فقط معیاری برای ارزیابی توانایی ذهنی بلکه همچنین میزان انگیزه است.
پژوهشگران در پنسیلوانیا دریافتند که نمره بالا در تست تعیین ضریب هوشی هم نیازمند هوش بالا و هم انگیزه زیاد است، اما نمره پایین در این تست می تواند ناشی از فقدان هر کدام از این دو عامل باشد.
همچنین نتیجه گیری شد که مشوق ها می توانند نمره تست هوش را به میزان قابل توجهی بالا ببرند.
نتایج این مطالعه در نشریه "اقدامات آکادمی ملی علوم" آمریکا چاپ شده است.
ابتدا مطالعات قبلی درباره چگونگی تاثیر مشوق های مادی بر عملکرد بیش از دو هزار نفر در تست های هوش تحلیل شد.
محققان دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در فیلادلفیا دریافتند که مشوق ها باعث بالا رفتن همه نمره های ضریب هوشی می شود، اما به خصوص برای آن دسته از افرادی که کف نمره آنها پایین تر بود.
بعد همین محققان بررسی کردند که انگیزه چه تاثیری بر نتایج تست هوش و همچنین بر پیش بینی هوش و عملکرد فرد در طول زندگی دارد.
آنها با استفاده از داده های یک مطالعه درازمدت بر 250 پسر از دوره بلوغ تا ابتدای بزرگسالی، توانستند به این نتیجه برسند که بعضی افراد در شرایطی که اهمیت زیادی ندارد بیشتر از دیگران تلاش می کنند.
این مطالعه دریافت که تکیه بر نمره ضریب هوشی می تواند ارزش آن در پیشبینی عملکرد آینده را بیش از حد بزرگ جلوه دهد.
دکتر جیمز تامسون، استاد ارشد افتخاری رشته روانشناسی در دانشگاه کالج لندن، گفت که همیشه معلوم بود که نتایج تست هوش ترکیبی از توانایی های ذاتی و سایر متغیرهاست.
او گفت: "زندگی یک تست هوش و تست شخصیت است و نتایج تست هوش حاوی عناصری از هر دو (البته بیشتر هوش) است."
سوال: دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا چقدر درباره ضریب هوشی حرف میزند؟
جواب: خیلی زیاد.
آقای ترامپ همین چند روز پیش مدعی شد که ضریب هوشی او از رکس تیلرسون، وزیر خارجهاش بالاتر است و آقای تیلرسون را به چالش هوش دعوت کرد.
او در سال ۲۰۱۳ هم توییت کرده بود که ضریب هوشیاش "بسیار بیشتر" از باراک اوباما و جورج دبلیو بوش، روسای جمهور قبلی آمریکا است.
آقای ترامپ به روسای جمهور بسنده نکرده و مدعی شده از جان استیوارت کمدین و لرد شوگر، سرمایهدار و ستاره بریتانیایی برنامه تلویزیونی "اپرنتیس" هم ضریب هوشی بالاتری دارد.
با وجود این آقای ترامپ تا الان نگفته ضریب هوشیاش چقدر است. آیا میشود ضریب هوشی او را حدس زد؟
ضریب هوشی چیست؟
ضریب هوشی (Intelligence Quotient) یا IQ امتیازی است که فرد بعد از شرکت در تست هوش میگیرد.
تست منحصر به فردی برای اندازهگیری ضریب هوشی وجود ندارد و منسا ( Mensa) قدیمیترین و معتبرترین انجمن تیزهوشان در دنیا، نتایج بیش از ۲۰۰ تست از جمله آزمون خودش را میپذیرد. بعضی تستها یک ساعته هستند و بعضی دیگر زمان محدودی ندارند.
دکتر فرانک لوییس، روانشناس ارشد در منسای آمریکا میگوید تست هوش این انجمن عموما مهارتهای هندسی، محاسباتی و لغوی فرد را اندازه میگیرد.
به طور کلی سوالات هندسی درباره اشکال و ابعاد است، سوالات محاسباتی به ریاضیات مربوط میشود و سوالات لغوی به کلمات و این که مثلا شباهت یک کلمه به کلمه دیگر چیست.
منسا عضویت کسانی را میپذیرد که جزو دو درصد بالا در کسب امتیاز ضریب هوشی هستند که کمابیش به معنای داشتن ضریب هوشی معادل ۱۳۰ است.
باهوشترین روسای جمهور آمریکا چه کسانی بودند؟
دکتر باربارا پری، مدیر مطالعات ریاست جمهوری دانشگاه ویرجینیا میگوید: "خاطرم نیست که تا کنون لیستی از روسای جمهور و ضریب هوشی آنها را دیده باشم... ولی به راحتی میتوانید فهرستی از روسای جمهور را پیدا کنید که در دوره دانشگاه عضو انجمن افتخاری 'فی بتا کاپا ' شدهاند."
انجمن فی بتا کاپا ( Phi Beta Kappa) که در سال ۱۷۷۶ تاسیس شد، به "بهترین و درخشانترین دانشجویان علوم و هنر در ۲۸۶ دانشگاه برتر در کل آمریکا" عضویت افتخاری میدهد.
از ۴۴ رئیس جمهور، ۱۷ نفر عضو فی بتا کاپا بودند. بیل کلینتون، جورج بوش پدر و جیمی کارتر آخرین روسای جمهوری بودند که عضو این انجمن شدند.
دکتر پری از میان روسای جمهور پیشین نام هربرت هوور "دانشمند و زمینشناس بسیار بسیار برجسته"، وودرو ویلسون "تنها رئیس جمهوری که دکترا دارد" و ویلیام اچ تفت "وکیلی درخشان" را مطرح میکند.
با این که ضریب هوشی هیچ رئیس جمهوری به صورت قطعی تایید نشده، دانشگاه کالیفرنیا در سال ۲۰۰۶ برآورد کرد که جان کوینسی آدامز باهوشترین رئیس جمهور آمریکا بوده است.
دکتر پری میگوید بعضی روسای جمهور شهرتی دارند که واقعا سزاوارشان نیست: "جرالد فورد به عنوان آدمی دست و پاچلفتی شناخته میشد چون مثلا هنگام راه رفتن سکندری میخورد، ولی این اصلا منصفانه نیست... او فارغ التحصیل دانشگاه میشیگان بود، پیشاهنگ بود و در ییل حقوق خوانده بود. علاوه بر این ها ستاره فوتبال آمریکایی هم بود."
خانم پری میگوید باهوش بودن تنها یکی از ویژگیهایی است که یک رئیس جمهور خوب را میسازد.
"اولیور وندل هولمز، قاضی دادگاه عالی یک وقتی گفته بود که فرنکلین دلانو روزولت هوشش درجه دو بود ولی از نظر خلق و و خو و روحیه درجه یک بود."
کمهوشترینها چه کسانی بودند؟
دکتر پری میگوید: "من وارن هاردینگ را در این دسته میگذارم... او حرفهاش روزنامهنگاری بود".
خانم پری با خنده ادامه میدهد: "بعضی از بهترین دوستان من روزنامهنگار بودند! برادرم هم روزنامهنگار است. ولی نکته اینجاست که او (هاردینگ) از هاروارد یا ییل نیامده بود، وکیل برجستهای هم نبود که قاضی دادگاه عالی شود."
ترامپ کجای کار است؟
دکتر پری میگوید: "اگر او ضریب هوشیاش را منتشر کند - با در نظر گرفتن این که تیلرسون را به چالش آیکیو دعوت کرده - حسی به من میگوید که با عددی روبرو میشویم که بالاتر از آن است که بیشتر مردم تصور میکنند."
"کسانی که او را نمیشناسند میگویند که 'ای بابا او که خیلی کودن است '، اما من مطمئنم که ضریب هوشی ترامپ بیش از آن است که ما تصور میکنیم."
فرد گرینستین، استاد علوم سیاسی در دانشگاه پرینستون شش ویژگی را منتشر کرده که روی عملکرد یک رئیس جمهور تاثیر میگذارد: ارتباط با عموم، ظرفیت سازمانی، بینش، مهارت سیاسی، شیوه تفکر و هوش عاطفی.
دکتر پری میگوید: "ترامپ در زمینه هوش عاطفی، شیوه تفکر، بینش و ظرفیت سازمانی امتیاز چندانی کسب نمیکند".
"آنچه در آن عالی است، و ریاست جمهوری را هم با همان برد، قدرت ارتباط با مردم و مهارت سیاسی است."
خانم پری به سابقه تجاری آقای ترامپ هم اشاره میکند: "او به وضوح نوعی هوش غریزی برای موفقیت دارد، و این در سابقهاش معلوم است." دکتر پری تحصیل آقای ترامپ در مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا را هم یادآوری میکند.
دکتر لالیس از انجمن منسا میگوید بالا یا پایین بودن ضریب هوشی آقای ترامپ همه چیز را درباره او به شما نمیگوید.
"اگر کسی مثل اینشتین را در نظر بگیرید که ما همه او را به عنوان نابغه میشناسیم، احتمالا امتیاز خیلی بالایی در تست هوش نخواهد آورد، چون این آدمها خارج از چارچوب فکر میکنند... او ممکن است برای یک سوال ده تا جواب مختلف به ذهنش بیاید."
به هر حال زمان حدس و گمان درباره ضریب هوشی آقای ترامپ ممکن است به زودی به پایان برسد چون منسا به او و آقای تیلرسون، هر دو پیشنهاد داده که تست هوش بدهند تا تکلیف ماجرا روشن شود.
در روزهای گذشته گزارشی درباره "ضریب هوشی ترامپ" داشتیم. این که رئیسجمهوری آمریکا مدعی شده بود که ضریب هوشی او از رکس تیلرسون، وزیر خارجهاش بالاتر است و آقای تیلرسون را به چالش هوش دعوت کرد. او همچنین در سال ۲۰۱۳ توییت کرده بود که ضریب هوشیاش "بسیار بیشتر" از باراک اوباما و جورج دبلیو بوش، روسای جمهور قبلی آمریکا است.
تقریبا همه ما میخواهیم باهوش باشیم و تقریبا همه ما میخواهیم ضریب هوشی فرزندمان بالا باشد. برای همین برای مان مهم است بفهمیم بهره هوشی خودمان یا فرزندمان چیست، مگر نه اینکه هوش ما آینده ما را 09رقم میزند؟
در این مطلب دکتر مهبد ابراهیمی به سوالهای مخاطبان بیبیسی فارسی درباره ضریب هوشی بر اساس جدیدترین یافتهها پاسخ گفته است.
در این مطلب سعی شده بدون پرداختن به نظریهها و مبانی آماری پیچیدهای که ضریب هوشی (IQ) بر اساس آن تعریف شده، به سوالهای مخاطبان پاسخ دهیم.
تعاریف مختلفی از هوش وجود دارد اما در اینجا ما هوش را مجموعه تواناییها و مهارتهای شناختی در نظر میگیریم که فرد را قادر به جذب، پردازش و بکارگیری اطلاعات میکند تا از آن برای یادگیری، تولید فکر و مفاهیم تازه، حل مسأله و ایجاد تغییر در محیط اطراف خود استفاده کند.
ذهن ما برای پردازش اطلاعات از این مهارتهای شناختی استفاده می کند: توجه، حافظه، قضاوت و ارزیابی، استدلال و استنتاج، حل مسأله، محاسبه، تصمیم گیری، تفکر انتزاعی، یادگیری از تجربه و اطلاعات، درک مطلب و مهارتهای زبانی و کلامی و برنامه ریزی. به این ترتیب طیف این تواناییها بسیار وسیع است.
و اما بهره هوشی؛ از دیرباز این سوال برای بشر وجود داشته که چرا بعضی افراد خوب یاد میگیرند و ایدههای عالی خلق میکنند اما برخی دیگر نه. چرا برخی کند و دیر یاد میگیرند و برخی تند و سریع.
در اواخر قرن نوزدهم به دنبال راهی می گشتند که بتوانند آنها را که خوب یاد میگیرند از آنها که خوب یاد نمیگیرند تمیز بدهند. یکی از انگیزههای اصلی هم این بود میخواستند آنچه را آن موقع "عقب ماندگی ذهنی"میدانستند با روشی شناسایی کنند و مثلا از سالهای اول زندگی بفهمند که چه کودکانی خیلی یاد خواهند گرفت و کدام دچار"عقب ماندگی ذهنی" میشوند.
از این طراحی تستهایی برای اندازه گیری تواناییهای شناختی یا پیشبینی این تواناییها آغاز شد. تست هوش، که بهره هوشی را اندازه میگیرد، کار روانشناس انگلیسی چارلز اسپرمن در ابتدای قرن بیستم است.
اساس نظریه اسپرمن این است که یک هوش عمومی وجود دارد که تعیین کننده توانایی و مهارتهای ذهنی و فکری افراد است. او متوجه شده بود که مثلا کسانی که مهارتهای کلامی خوبی دارند در استدلال هم خوب هستند و به این نتیجه رسید که بین این مهارتها ارتباط متقابلی وجود دارد، اما برای برقراری این ارتباطات متقابل نیاز به یک مبنای کلی هست که همه چیز دیگر بر آن بنا شود. اگر بتوانیم این مبنای کلی یا همان هوش عمومی را اندازهگیری کنیم میتوانیم بقیه عملکرد آن را هم پیشبینی کنیم. به زبانی ساده اگر پی ساختمان را اندازه بگیری تکلیف بقیه ساختمان روشن میشود.
و به این ترتیب بر پایه مدلهای آماری راه اندازهگیری این هوش عمومی (نظریه g) پیدا شد و بهره هوشی نام گرفت.
از همان زمان تا به امروز نظریهای بحث برانگیز بوده و مخالفان و موافقان خود را دارد. تحقیقات بسیاری آن را تایید کردهاند و تحقیقات بسیاری آن را رد کردهاند. تحقیقات بسیاری هم که بر اساس همین نظریه انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که آی کیو نژادها، طبقات اجتماعی و اقتصادی و جنسیتهای مختلف با هم تفاوت دارند.
از همه معروفتر شاید کتاب منحنی زنگی-شکل، هوش و ساختار طبقاتی در زندگی آمریکایی است که در ۱۹۹۴ منتشر شد و شاید اساس باور بسیاری از مردم را تشکیل میدهد. نویسندگان با استفاده از منحنی توزیع جمعیتی آی کیو استدلال کردند که هوش بهترین معیار پیشبینی تحصیل، آینده شغلی، درآمد و موفقیت افراد است که بر اساس عوامل ژنتیکی و محیطی شکل می گیرد و قابل تغییر نیست.
آنها همچنین بین هوش و نژاد (یا ژن) رابطهای میدیدند و نگران بودند که "کمهوشان" با زاد و ولد بیشتر تعدادشان از "باهوشان" بیشتر شود و به این ترتیب آمریکا "خنگتر" شود.
چه تستهایی برای اندازهگیری ضریب هوشی وجود دارد؟
این تستها در واقع انواع مختلف همان تستهای هوشی است که در مدرسه یا کنکور دانشگاه با آن روبرو شدهایم که معمولا مهارتهای مشخصی را ارزیابی میکند.
تجسم فضایی: درک اشکال و احجام در فضا
استدلال کمی مثل توانایی حل مسئله از جمله مسائل عددی و ریاضی
اطلاعات فرد در باره موضوعات مختلف
استدلال سیال: توان فکر کردن منعطف و حل ابتکاری مسأله
حافظه کوتاه مدت و استفاده از آن
تعداد بیشماری از این تستها وجود دارند که از روش و متدولوژی آماری مختلفی استفاده میکنند، برخی شناختهشدهتر هستند و مدعی دقت و کیفیت. ادعایی که نمیتوان آنرا ثابت کرد. با این حال اساس همه این تستها یکسان است. در اینترنت تستهای رایگان زیادی وجود دارد، اینکه کدام دقیقتر است روشن نیست.
آیا ضریب هوشی به ژنتیک مربوط است یا عوامل اکتسابی در کودکی و بزرگسالی در آن تاثیردارد؟
برخی محققان میگویند که مجموعه ژنهایی را کشف کردهاند که بر "آی کیو" تاثیر میگذارند و حتی مدعی شدهاند ۷۵ درصد آی کیو ژنتیکی است. این همان انتقادی است که به بهره هوشی وارد است. اگر تواناییهای ذهنی را به بهره هوشی محدود کنیم نتیجه این می شود که هوش ژنتیکی است و به محیط، آموزش، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و غیره ربط کمی دارد. اینکه چنین نگاه محدودی را بتوان معتبر دانست سوالی است که هر کس خود میتواند به آن پاسخ دهد اما چنین تحقیقاتی مثل این است که کسی کارآیی ماشین خود را فقط با بوقش ارزیابی کند و به هیچ چیز دیگر کاری نداشته باشد حتی به اینکه آیا ماشین بنزین دارد یا چرخهایش باد دارد یا نه.
مثل بسیاری ویژگیهای دیگر به احتمال زیاد تواناییهای شناختی (نه آی کیو) نیز نتیجه تعامل متقابل ژن و محیط است.
آیا ضریب هوشی را میتوان با درس خواندن، ساز یاد گرفتن، زبان خارجی آموختن و دیگر فعالیتهایی که مغز را به چالش میکشد، بالا برد یا صرفا ثابت است؟
همانطور که با رفتن به کلاس یا تمرین میتوان نمره تست هوش کنکور را بهتر کرد احتمالا میتوان ضریب هوش (نه خود هوش) را بالا برد.
دانشمندان هوش را به دو نوع سیال و متبلور تقسیم میکنند. هوش سیال ایدههای نو و راه حلهای نو و روشهای نو تولید می کند و هوش متبلور به کار گرفتن اطلاعات و تجربیات از پیش دانسته است. شواهدی علمی وجود دارند که با تمرین میتوان مهارتهای شناختی مثل حافظه یا تمرکز را بهتر کرد و بخصوص هوش متبلور را میتوان بهتر کرد.
تصور بر این است که با افزایش سن، هوش متبلور معمولا تقویت اما هوش سیال معمولا تضعیف میشود.
آیا میزان تنبلی یک فردربطی به ضریب هوشیاش دارد؟ آیا تست بهره هوشی کمکی به کارفرماها برای استخدام میکند؟
ضریب هوشی نشانه باهوش بودن است. نه به تنبلی ربطی ندارد.
تست آی کیو هیچگونه مهارت و توانایی لازم برای شغل خاصی را اندازه نمیگیرد و ارزیابی بسیار محدود و حتی "معیوبی" است.
آیا هوش بالا باعث پیشرفت شغلی و مالی در زندگی است؟
ممکن است برخی افراد که آی کیو بالا دارند وضع شغلی و مال خوبی داشته باشند و بر عکس. نکته این است که آی کیو را با باهوش بودن نباید یکی گرفت.
تقریبا تمام افراد به هوش خود فکر میکنند و هر کس نوعی ارزیابی شخصی از هوش خودش دارد، مثلا رئیسجمهوری آمریکا به بهره هوشی خود میبالد و آن را معیار میداند، برخی هم از "ژن خوب" سخن می گویند، که به نظر میرسد منظور همان باهوش بودن باشد. مسئله این است که آیا تست آی کیو را معادل هوش بدانید یا نه و ذهن پیشرفته خود را بخواهید به آن تقلیل دهید یا نه.
آنچه در پی میآید اطلاعاتی مرتبط به هوش و بهره هوشی، کاربرد و انتقادهای وارده بر آن است که بر اساس آن شاید پاسخ بسیاری از سوالهای دیگری که مخاطبان از ما پرسیدهاند روشن شود.
بهره هوشی
از میان تحقیقات متعددی که در باره بهره هوشی انجام شده و نتایج مختلفی هم داشته تحقیقی در سال ۲۰۱۲ منتشر شد که از جهات مختلف از جمله از نظر بزرگی جمعیت مورد مطالعه، شاخص بود . چهار پژوهشگری که آن را انجام دادند میخواستند روشن کنند این فاکتور هوش عمومی وجود دارد یا نه.
آنها از ۱۱۰ هزار نفر ۱۲ تست هوش آنلاین گرفتند و در نهایت اساس کار را بر ۴۶ هزار نفر قرار دادند. اطلاعاتی که از این تستها گردآوری شد با استفاده از یک متد تحلیل آماری که خود اسپرمن از پیشروان آن بود بررسی شد. نتیجه روشن بود، آی کیو نمیتوانست تفاوت نتیجه تست این ۴۶ هزار نفر را توضیح دهد. برای این کار باید حداقل سه عامل اساسی را باید همزمان در نظر گرفت: حافظه کوتاه مدت، استدلال، مهارتهای کلامی.
اما آنها می خواستند مطمئن شوند این یافته آنها صحت دارد یا نه. از این رو از مغز ۱۶ نفر حین انجام تمام آن ۱۲ تست "ام آر آی" کردند و دیدند که نشان دادند هر یک از سه جزء حافظه کوتاه مدت، استدلال، و کلام یکی مدارهای عصبی مجزا و مستقل را در مغز فعال میکند. به عبارت دیگر تست آیکیو به تنهایی نمیتواند عملکرد این سه مدار را ارزیابی کند.
آدام همپشر یکی از این چهار پژوهشگر مینویسد: "ارزیابی منفرد مثل آیکیو نمیتواند تمام تفاوتهایی را که بین مهارتهای شناختی افراد وجود دارد، توضیح دهد. در واقع مدارهای عصبی مختلفی در شکل گیری هوش نقش دارند که هر یک توانایی های خاص خود را دارد. کسی که ممکن در حوزههایی عملکرد خوبی داشته باشد، ممکن است در دو حوزه دیگر عملکرد ضعیفی داشته باشد."
راجر هایفیلد یکی از این چهار پژوهشگر، در گفتگویی با ایندیپندنت در باره این تحقیق توضیحاتی داده که به بسیاری سوالها در باره ضریب هوش پاسخ میدهد: "چندین دهه است که از تست آی کیو برای اندازهگیری هوش استفاده میشود اما این تست از اساس معیوب است چرا که ماهیت پیچیده ذهن بشر و اجزای مختلف آن را به حساب نمیآورد."
"این خیلی عجیب است که ما دوست داریم مغز بشر را پیچیدهترین چیز عالم بدانیم اما هنوز خیلی از ما میپذیریم که می توان کارکرد مغز را با این تست به اصطلاح آیکیو اندازه گرفت."
"تقریبا یک قرن یا کمی بیشتر است که مردم فکر میکنند بر اساس این هوش عمومی که اغلب در بارهاش فقط بصورت یک عدد صحبت میشود بین افراد و مردم تمایز قائل شد. ما نشان دادیم که این اشتباه است."
"مطالعاتی که در پنجاه سال گذشته با استفاده از آی کیو انجام شده تفاوتهای ذاتی بین بهره هوشی نژادها، طبقات اجتماعی و زن و مرد نشان دادهاند اما یافتههای ما این نتایج را زیر سوال میبرد."
سه انتقاد جدی
بهره هوشی تواناییهای محدودی مثل تجسم فضایی، تحلیل و محاسبه را اندازه میگیرد اما خلاقیت، توان مدیریت، استعداد هنری، مهارتهای اجتماعی و هوش عاطفی را اندازه نمیگیرد. تمام اینها عواملی هستند که در موفقیت و پیشرفت افراد نقش دارند و همگی در کنار هم هوش را شکل میدهند. علاوه بر این بهره هوشی مهارت و دانش لازم برای یک کار یا شغل را هم اندازه نمیگیرد و در پیش بینی آینده شغلی یا در ارزیابی تواناییهای فرد برای یک شغل خاص ناکارآمد است.
تست آیکیو (آزمون بهره هوشی) تفاوت دیدگاههای فرهنگهای مختلف در باره هوش را نادیده میگیرد و به ارزشها، تفاوت سبک مهارتهای شناختی و ارتباطی در فرهنگها و جوامع گوناگون بیتوجه است. این تست رویکرد و قرائت خاصی از تعریف هوش را مبنا قرار میدهد و همه فرهنگها را با همان تعریف معیار میسنجد.
یکی از جدی ترین انتقادهایی که به تست آیکیو وارد است نادیده گرفتن مسائل اجتماعی -اقتصادی است. آیا کسی که خوب غذا نخورده یا سوء تغذیه دارد در نتیجه تست هوشش اثر دارد؟ اگر کسی امکان تحصیل مناسب نداشته در نتیجه تست هوشش اثر ندارد؟ آیا تست هوش شاگردان مدرسه فاقد امکانات با مدرسه تفاوت دارد؟ آیکیو تمام این مسائل را نادیده میگیرد چون اساس آن همان هوش عمومی است که هیچ ربطی به این سوالها ندارد.
کاربرد
در سالهای اخیر ارزش تست آی کیو بی اندازه کم شده و در تشخیص های پزشکی و روانشناسی اغلب جایی ندارد یا کاربرد بسیار محدودی دارد. اکنون از تستهای دیگری استفاده میشود که رویکرد همهجانبهتری دارند.
اما برای کسانی که مهارتهای شناختی خود را اندازه بگیرند اکنون تستهایی مثل این تست دانشگاه کمبریج وجود دارد که سه معیار استدلال، حافظه کوتاه مدت و مهارتهای کلامی را میسنجد و به کاربر میگوید در این سه معیار در بین کسانی که تست دادهاند در کجا قرار میگیرد. البته این تست خود را تست هوش نمیداند بلکه خود را تست سنجش سلامت کارکرد ذهن میداند.